Pesquisar neste blogue

23.5.07

Professores:
Piadolas e farpolas aos superiores hierárquicos, só podem ser lançadas fora das horas de expediente, até que uma próxima portaria actualize o teor das farpas que se podem mandar durante as horas de trabalho. Por enquanto só poderão ser dirigidas aos membros da oposição, desde que estes nunca tenham feito parte do partido que está no poder.
Vai uma farpinha?

7 comentários:

Anónimo disse...

vai. hoje até acordei com caganeira!

Anónimo disse...

olha, o bate-estacas
bebes leitão?

Anónimo disse...

Crime de delito de opinião,como antigamente com o salazar da Comba Dão

Anónimo disse...

Os bufos estão de volta.Só Falta a Pide

Anónimo disse...

Os politicos são todos uns filhos da puta. E viva a liberdade de expressão!

Anónimo disse...

مردي خانه اي خريد و تصميم گرفت آن
را تعمير کند . وقتي يکي از ديوار ها را تعمير کرد گنجي در ميان ان پيدا کرد . گنج را برداشت و پيش فروشنده خانه رفت و گفت: در ديوار خانه اي که از تو خريدم گنجي پيدا کرده ام من از تو خانه خريدم نه گنج . آمدم اين گنج را به تو بدهم .فروشنده گفت من خانه را به همان حال که بود فروختم . خودم هم از وجود گنج بي خبر بوده ام و نميتوانم آن را از تو قبول کنم . من فکر نميکنم حقي نسبت به آن داشته باشم . آنها به توافق نرسيدند و تصميم گرفتند که پيش پادشاه بروند تا شايد فکري به حال آن گنج بکند . بعد از اينکه ماجرا را براي پادشاه تعريف کردند پادشاه با تعجب گفت : شما که مردم زير دست من هستيد اين قدر امانتداريد و گنج را حق خود نميدانيد . گفتند شما پادشاهيد و هر چه صلاح ميدانيد بگوييد تا انجام دهيم .پادشاه ميدانست که فروشنده دختري دارد و خريدار پسر پس آن دو را به عقد هم در اورد و گنج را به ان دو زوج داد .و هر دو زندگي خوب وخوشي را اغاز کردند ....
منتظر سري ديگر اين داستان ها باشيد

امیرحسین:
http://www.travian.com.pt/?uc=pt3_9387

Anónimo disse...

Quem é o filha da puta que anda para aqui a escrever em lingua de cão?
Era dar-te com um foicinho picado no pescoço.